دَوالپا یکی از موجودات خیالی در داستانها و افسانههای ایرانی است که بالاتنهای به مانند انسان دارد و پاهایش مانند تسمه دراز و پیچندهاند.
در اسطورهشناسی ایرانی دوالپا مصداق آدم سمجی است که در قالب پیرمردی فرتوت و نحیف و رنجور ظاهر گشته و خود را طالب کمک مینمایاند، طعمه به قصد یاری او را بر دوش خود سوار کرده سپس دوال پا به هر دلیل به حق یا ناحق به پشت او میچسبد و آنجا را رها نمیکند تا طعمه اش جان داده سپس پایین آمده و در انتظار طعمه دیگر میماند، چنانکه وقتی بچهای سماجت میکند و به مادر اصرار میورزد، مادر به او میگوید: «چرا مثل دوالپا به من چسبیدهای؟!»